ارسالی در اردیبهشت 29 1394 توسط محمد جوانی در بهائیت
سرمایه گذاری بهائیت بر نسل آینده (مهدکودک)
از حدود پانصد سال پیش سلطه بر کشورها از طریق حضور فیزیکى مهاجمین در سرزمین هدف با استفاده از توان نظامی و صرف هزینههای بسیار سنگین لشکرکشی و جنگ مستقیم انجام میشد و در ادامه نیز با حکمرانی مستقیم کشور استعمارگر، شیوه «استعمار کهن» رقم میخورد.
شیوه استعمار کلاسیک تا جنگ جهانی دوم نیز ادامه داشت، اما موانعی چون هزینههای نظامی، تلفات انسانی، فرسایشی شدن فرایند سلطه و نیاز به خشونت برای تداوم سیطره و علاوه بر آن هشیار شدن ملتها و متعاقباً گسترش مقاومتهای مردمی در واکنش به اعمال حاکمیت نظامیان بیگانه در سیاست و اقتصاد که در ادامه با ورود مسیونرهای مذهبی با استحاله فرهنگی و مذهبی نیز همراه شده بود، باعث شد فرایند «بومیسازی استعمار» در دستور کار اتاق فکر کشورهای شمال قرار بگیرد که در نهایت منجر به تولد «استعمار نو» گردید. در روش جدید از طریق نفوذ در بدنه حاکمیت و به قدرت رساندن وابستگان سیاسی، از یک سو هزینههای اشغال مستقیم کاهش مییافت و از سوی دیگر مطامع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به نحو احسن تامین میشد.
یکی دیگر از راههای استحاله نیروهای وابسته، در کنار تطمیع به روشهای مختلف، خروج نخبگان کشورهای هدف به بهانههای علمی و اقتصادی و تغییر خلق و خو و سلایق و مهمتر از آن تغییر نگرش آنان در پی اقامت طولانی مدت در کشورهای غربی بود. با این کار نخبگان از سفر بازگشته بدون آنکه مستقیماً از اربابان خارجی خود تلگرافی برای انجام یک عملیات سری دریافت نمایند، خود به خود فرهنگ رسوخ کرده در تار و پود افکارشان را دنبال میکردند و استعمارگران نوین حاصل عملکرد چند ساله خود در پرواربندی اندیشهها را از راه دور رصد میکردند. نمونههای بارز این «نخبگان پرواری» را میتوان همچنان در بسیاری از کشورهای جنوب مشاهده کرد؛ مانند «انگلوفیلها (Anglophiles)» که شیفتگان اندیشه و مرام انگلیس و حاصل سالها تلاش روباه پیر برای استحاله فرهنگی نخبگان کشورها هستند.
فصل سوم استعمار استعمار نو همچنان در بسیاری از کشورها اعمال میشود، اما با افزایش آگاهی ملتها و بر ملاشدن وابستگیهای غیرمستقیم بسیاری از حاکمان آنها، نیاز به ابداع ترفندهایی جدید برای چپاول سرزمینهای جنوبی از سوی غرب نشینان، احساس شد.
در نیم قرن اخیر، فصل سوم استعمارگری با عنوان «استعمار فرانو» آغاز شده است. در این شیوه چپاول غیر مستقیم، سیطره بر جغرافیای اندیشه ملتها در هر دو سطح عوام و خواص مورد هدف قرار میگیرد. این راه که حاصل قرنها تجربهاندوزی ایادی شیطان است، بهترین، اثرگذارترین و ماندگارترین ابزار به دست گرفتن عنان کشورها محسوب میگردد. تجاوز به ذهن راه را برای سیطره بر سرنوشت و آینده کشورها هموار میکند. در فرایند استعمار فرانو، برنامهریزیها ماهیت بلند مدت دارند و ابزارهای راهبردی در راستای نفوذ به افکار عمومی و هدایت آن را باید در محیطهای نرم یا همان عرصههای فرهنگی جستجو کرد. رسانه و نظام آموزشی دو وسیله اصلی در پیشبرد اهداف کسانی هستند که دستبرد به داراییهای مادی و معنوی کشورهایی غنی همچون ایران را در سر میپرورانند. دستگاه رسانهای غرب با محوریت هالیوود و رسانههای غول پیکر خبری، عرصه مقابله را در این میدان بسیار تنگ و دشوار ساخته است، اما پیگیری دیپلماسی عمومی از طریق بیان واقعیات با گزارشهای غیر واقعی به قصد تاثیرگذاشتن بر ذهن مخاطب و ترغیب به رفتار خاص یا به اصطلاح «پروپاگاندای رسانهای»، هر چند بسیار تاثیرگذار است، اما دو مشکل اساسی دارد:
یکی آنکه بدلیل برملاشدن دروغهای خبری در پی ارائه اخبار صحیح، پس از مدتی تأثیر این روش کاهش مییابد.
دوم اینکه افکار و نگرشهای افراد عموماً در دوران کودکی و بر اساس آموزههایی که از سوی والدین و جامعه پذیرفته شده است شکل میگیرد و در بزرگسالی به ندرت قابلیت تغییرات بنیادی پیدا میکند.
به دلیل کاستیهای فوق، طراحان اندیشههای سیاه استعماری به منظور جهتدهی افکار عمومی و القاء اندیشهها و افکار خاص و مقبولیت بخشیدن به عملکردهای مورد نظرشان در نزد تودههای مردم در سراسر جهان، نفوذ در نظام آموزشی کشورها را به عنوان ابزاری اساسی در عصر استعمار فرانو مطرح نموده و سازمانهای بین المللی و ارگانهای دولتی و غیردولتی وابسته به خود را در سر تا سر جهان در این زمینه به صف کردهاند. این تفکرات که در لایه های زیرین تصمیمات نهادهای مذکور پنهان میشود، به گونهای سازمان یافته و در قالب برنامههای جهانی و منطقهای، با بزک گسترش صلح و دوستی و شعار برابری آموزشی در تمامی نقاط جهان از کلان شهرهای اروپا گرفته تا روستاهای دور افتاده هند و ایران و با تمرکز بر مهدهای کودک و پیش دبستانیها عملیاتی میشود.
بهائیان وارد می شوند! شبکههای جهانی ایجاد شده برای پیشبرد برنامههای مورد نظر خود، علاوه بر اینکه نهادهای رسمی همچون یونسکو را در اختیار دارند، به شناسایی و تقویت جریانهای زیرزمینی همسو نیز میپردازند. یکی از جریانهای خزنده در ایران که در این سالها به دلیل غفلت مسئولان ریشه دوانده و در بسیاری از مناطق کشور از قلب تهران تا روستا مهدهای دور افتاده بم نفوذ کرده و با این شبکه جهانی ارتباط نزدیک دارد، پیروان شبه آیین بشرساخته بهائیت است.
نفوذ بهائیان در سیستم آموزشی مهدهای کودک ایرانی را به راحتی با جستجویی ساده در اخبار چند سال گذشته میتوان ردیابی کرد:
جوان آنلاین؛ ۴ بهمن ۱۳۸۸: سرشاخههای بهائیان تصمیم گرفتهاند با تاسیس مهد کودک به انتقال باورهای خود در جامعه پرداخته و برنامههای خود را از این طیف سازمان دهی کنند. قرار است این افراد در پوشش کمک به این کودکان معصوم برخی اردوهای تحصیلی و سیاحتی را نیز برای آنان تدارک دیده و به کانالیزه کردن آنان بپردازند.
اندیشکده شفافیت؛ ۱۵ آبان ۱۳۸۹: در تشکیلات بهائیت زنان مربیان مهدها هستند و اساساً از وظایف و مسئولیتهایی که با ورود دختران به دوره جوانی به آنها سپرده میشود، همین مربیگری و آموزش به کودکان در مهدهاست. در این میان آن دسته از افرادی که وظایف خود را به نحو موثرتری به انجام رسانند، مورد تشویق محفل قرار گرفته و مأمور تبلیغ مخفیانه و پنهانی در جامعه مسلمانان و کودکان مسلمان میشوند. پدیدهای که اخیراً نیز شاهد بروز آن بودهایم و نگرانیهای زیادی را برای مسئولان و والدین ایجاد کرده است.
دادستان بم؛ ۲۱ اسفند ۱۳۸۹: پس از قریب به ۹ ماه کار اطلاعاتی توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) تعدادی از عناصر فرقه ضالّه بهائیت که در پوشش کارهای آموزشی فرهنگی در تعدادی از مهد کودکهای بم، کرمان و تهران به ترویج وگسترش برنامههای خود میپرداختند دستگیر شدند.
مرکز تخصصی مهدویت؛ ۲۶ مهر ۱۳۹۱: فرقه بهائیت از طریق پرداختن به مسایل مورد علاقه کودکان، نوجوانان و جوانان مانند آموزش هنر و ورزش به ویژه در میان نونهالان اقدام به جذب آنها میکنند و بیشتر فعالیتهای آنها نیز در نقاط محروم فرهنگی است.
اداره تبلیغات اسلامی نیشابور؛ ۱۶ بهمن ۱۳۹۱: مبلغان بهایی در لباس آموزگاران تقویتی و فوق برنامه حاضر شده و ضمن تدریس دروس به تبلیغ مکتب کاذب خود اقدام کنند. باید نظارت روی افرادی که با واسطه اقدام به فعالیت در این حوزه میکنند، افزایش یابد. این افراد در مناطق محروم و زلزله زده در قالب فعالیتهای به ظاهر انسان دوستانه و دلسوزانه اما به ظاهر ویرانگر فعال هستند.
در طول ده سال گذشته مجموعه اخبار گوناگونی نیز در حمایت از «فعالین حقوق کودک بهائی» دستگیر شده، منتشر شده است. علی رغم وجود این جنگ عقیدتی وسیع کما کان این شبکه خطرناک به عضوگیری در سیستم مشغول است.
ارتباط تنگاتنگ سازمان جهانی یونسکو با جریان بهائیت زوایای پنهان و آشکار فراوانی دارد که مهمترین محور فعالیت برنامه مشترک آنان ذیل طرحی بین المللی بنام «روش آموزش کودکان مونتهسوری» انجام می پذیرد. آموزش مونته سوری در ایران با جامعه بهائیان پیوند ناگسستنی دارد به نحوی که مسئولیت انتشار این روش آموزشی در شهرستانها و مناطق محروم مستقیماً بر عهده گروههای موسوم به «فعالین حقوق کودک بهائی» قرار دارد. به طور مثال افرادی همچون «اعظم.ک» و «نهاله.ش»، «ندا.ح»، «فریبا.و» و گروهی از بهائیان شیراز و کرج از بانیان تشکیل «خانه کودک مونته سوری» در فیس بوک به شمار می روند.
تعالیم بهائیان در مهدکودکها مولود نامبارک بهائیت که نطفهاش از رابطه نامشروع انگلیس و اختلافات درون فرقهای بسته شد، سرگذشتی جالب دارد. پس از تیرباران سرکرده فرقه انگلیسی بابیت که از افتخارات کارنامه امیرکبیر، صدر اعظم کاردان ایرانی به شمار میآید دو تن از پیروانش، که نسبت برادری داشتهاند، بر سر جانشینی اختلاف پیدا کرده و آن یکی که حسینعلی نوری نام داشت، فرقه بهائیت را تاسیس میکند. مقامات حسینعلی نوری، معروف به بهاءالله، اندک اندک از ادعای نبوت شروع کرده و در نهایت به مقام الوهیت ارتقاء می یابد! و اکنون آموزههای این آیین که از قهر دو برادر شروع شد، ملغمهای از اندیشههای بهاءالله و جانشینان وی از جمله عباس افندی، معروف به عبدالبهاء است.
بهائیان ۷ مرحله کیهانی آموزش مونته سوری را برآمده از تعالیم بهاء میدانند که با توجه به خواستگاه مشترک دو فرقه تئوسوفی و بهائی – کمپانی هند شرقی انگلیس- طبیعی مینماید. همچنین بهائیان و برخی معدود مسیحیان حامی فراگیری روش مونتهسوری این روش را راهی موثر برای دستیابی به «صلح پایدار جهانی» و پذیرش فرق ضاله در جوامع اسلامی برمیشمارند.
از آنجایی که اندیشههای منحرف بهائیان در قالب ظواهر اسلامی به کودکان معصومی که پای آموزشهای اعضای این فرقه مینشینند ارائه میگردد، لذا تشخیص انحرافات آن از عهده بسیاری از والدین هم بر نمیآید. برخی آموزههای بهائیان با استفاده ابزاری از مفاهیمی چون آزادی و دموکراسی، «دیگرپذیری» را به عنوان یکی از ارکان صلح معرفی میکند و از این طریق و با استفاده از مفاهیم مثبت سعی در خنثی کردن اندیشههای اصلاح گرایانه اعتقادی همچون جهاد و مبارزه با فرقه گرایی در افکار کودکان دارد.
هم اکنون نام تعداد قابل توجهی از مدارس مونته سوری در هند، چین، تایلند و مالزی به «بهائی مونته سوری» تبدیل شده است. مدیران این مراکز اغلب بهائی هستند. علاوه بر آن مدرسه برگزیده مونته سوری یونیسف در سال ۲۰۱۳ یک مدرسه مونته سوری بهائی در هند بود که مدیر بهائی آن نیز از خانواده گاندی است.
مقر اصلی بهائیان در اسرائیل است و اینکه چگونه بهائیت در کنار صهیونیسم در صلح و صفای کامل به سر میبرند، سئوالی است که پاسخ به آن کار چندان دشواری نیست، چرا که با بررسی ارتباطات آشکار سه رأس مثلث اسرائیل، بهائیت و یونسکو نیز میتوان به این سوال پاسخ داد. انتخاب محل دفن سرکردگان بهائیان در اسرائیل به عنوان آثار ثبت شده بین المللی یونسکو در حقیقت پیام سپاس این سازمان برای همراهی تشکیلاتی این فرقه در اجرای برنامه جهانی همسانسازی فرهنگی محسوب میگردد.
والدین ایرانی در حالی بی محابا کودکان خود را که حاصل عمرشان محسوب میگردد راهی مهد کودکها کرده و با اختیار خود در معرض استحاله اندیشهای قرار میدهند که امروزه در دنیا اصولاً با وجود مهدها در غیر از موارد ضروری مخالفت شدیدی صورت میپذیرد. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، دولت تا مدت زیادی با تقبل پرداخت نیمی از حقوق مادران، آنها را به خانه میفرستد تا به نگهداری از فرزند خود پرداخته و ناچار نباشد کودکش را به مهد بسپارد و یا در موارد ضروری، مهدها را در نزدیکی محل کار مادر تعیین میکنند تا مادر در طول زمان کاری، چند بار به کودک خود سر بزند. لذا شایسته است هم والدین در انجام وظایف خود تجدید نظر کنند و هم دولت با توجه به این مساله حیاتی، از مخاطرات نسلی برای نیروی انسانی کشور پیشگیری نکند.
منبع: روزنامه کیهان، شماره ۲۰۸۹۰ به تاریخ ۱۵/۷/۹۳، صفحه ۶ (اجتماعی)
آموزش رقص و جشن هالوین میدن
دختر و پسر و گوشه گیر میکنن
حق شیطنت لهشون نمیدن
مهد یعنی محل آرامشِ کودک
با این اوصاف کو مدیریتِ عاطفی و فرهنگی این معصوما؟
توی خیلی از این مهدا،از ساعت 8 صبح تا ۱۲ ظهر گرسنه نگهشون میدارن و میگن امام زمان میخواد واستون غذا بیاره
بعد در عین پستی و نامردی غذارو میدن به یکی که لباسِ زورو یا بَت من رو پوشیده
و میگن : دیدین امام مهدی واستون غذا نیاورد؟؟
بلکه قهرمانای غربی آوردن؟؟
اعتقادات بچه هارو تو خونه قوی و پایه دار کنید که اینجور جاها بتونن بهتون بگن که چه آسیب هایی میبینن و قدرت تشخیص حق و باطل رو بدن
نه اینکه مث پخمه ها داستان بهایی یادبگیرن و یه خاطره مرخرف از امام زمان و تبدیل بشن به یه جوونِ بی ایمان و مشرک
کو مامانای مربی و دلسوز؟
اومدن مادرارو از خونه کشیدن بیرون و کاری کردن که تربیت فرزند واسشون تو الویت نباشه
و یا خودِ بچه ها رو یا باگوشی مشغول میکنن که خفه خون بگیرن و طبق فرموده امام کاظم که میگن : بچه رو بذار تا هفت سال پادشاهی کنه تا بعد بردبار و حلیم بشه
بار نمیارن
یا مادرارو بی احساس نسبت به میوه های دلشون میکنن و پدرارو بی مسئولیت و بی غیرت
اینجا مهد نیست ظلماته . . .👽
مهدی
در گفت
مگه تو مهدکودک ها چیکار میکنن؟
کماندوی موفق
در گفت
آموزش رقص و جشن هالوین میدن
دختر و پسر و گوشه گیر میکنن
حق شیطنت لهشون نمیدن
مهد یعنی محل آرامشِ کودک
با این اوصاف کو مدیریتِ عاطفی و فرهنگی این معصوما؟
توی خیلی از این مهدا،از ساعت 8 صبح تا ۱۲ ظهر گرسنه نگهشون میدارن و میگن امام زمان میخواد واستون غذا بیاره
بعد در عین پستی و نامردی غذارو میدن به یکی که لباسِ زورو یا بَت من رو پوشیده
و میگن : دیدین امام مهدی واستون غذا نیاورد؟؟
بلکه قهرمانای غربی آوردن؟؟
اعتقادات بچه هارو تو خونه قوی و پایه دار کنید که اینجور جاها بتونن بهتون بگن که چه آسیب هایی میبینن و قدرت تشخیص حق و باطل رو بدن
نه اینکه مث پخمه ها داستان بهایی یادبگیرن و یه خاطره مرخرف از امام زمان و تبدیل بشن به یه جوونِ بی ایمان و مشرک
کو مامانای مربی و دلسوز؟
اومدن مادرارو از خونه کشیدن بیرون و کاری کردن که تربیت فرزند واسشون تو الویت نباشه
و یا خودِ بچه ها رو یا باگوشی مشغول میکنن که خفه خون بگیرن و طبق فرموده امام کاظم که میگن : بچه رو بذار تا هفت سال پادشاهی کنه تا بعد بردبار و حلیم بشه
بار نمیارن
یا مادرارو بی احساس نسبت به میوه های دلشون میکنن و پدرارو بی مسئولیت و بی غیرت
اینجا مهد نیست ظلماته . . .👽